کد مطلب:32178
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:20
چرا شيطان آفريده شد تا مردم را گمراه كند؟
اولاً, هر شيء به دو نوع اعتبار وجود دارد:
1 وجود نفسي ;
2 اضافي .
وجود هر چيزي براي خود, خوب و خير است , مثلاً وجود مار و عقرب و شيطان براي خودشان خيلي خوب است , اگر چه براي ديگران مضر باشد.
خلقت الهي بر وجود نفسي تعلق مي گيرد, نه اضافي ; بنابراين خداوند موجود خوب آفريده است ; چون فرض اين است كه وجود مار و عقرب و شيطان براي خودشان خوب است .
گفتني است كه گرچه ممكن است وجود مار و عقرب و شيطان و امثال اين ها براي ديگران ضرر داشته باشد, امّا حتماً منافعي بيش از مضار بر وجودشان مترتب است و گرنه حكمت الهيه بر وجودشان تعلق نمي گرفت .(1)
ثانياً عالم خلقت با همهء وسعتي كه دارد, تمامي اجزائش با هم مرتبطاند و همانند زنجيري كه حلقه هايش به هم پيوسته است , به طوري كه ايجاد جزئي از آن مستلزم ايجاد همهء اجزا است و اصلاح جزئي , به اصلاح همهء اجزاي آن است . شايد آيهء شريفهء 50سورهء قمر (وَما امرنا اِلاّ واحدة كلمحٍ بالبصر) ناظر به همين مطلب باشد.
بهتر است بدانيم كه لازمهء چنين ارتباطي اين نيست كه همه موجودات مثل هم باشند, زيرا اگر همهء اجزاي عالم مثل هم بودند, عالمي به وجود نمي آمد, بلكه تنها يك موجود تحقق مي يافت ; لذا حكمت الهي اقتضاكرده است كه موجودات از نظر كمال و نقص و مراتب كمال و فقدان آن و قابليّت رسيدن به مراتب كمال ومحروميّت از آن مختلف و متفاوت باشند.
اگر در عالم , شر, فساد, نقص , ضعف و امثال آن نبود, به طور حتم از خير و صلاح و كمال و قوّت , خبري نبود و عقل ما پي به معاني آن ها نمي برد, چون به طور كلّي عقل هر معنايي را از مصاديق خارجي انتزاع مي كند.
اگر در عالم مصداقي از شقاوت و معصيت و قبح و ذم و عذاب نبود, يقيناً از سعادت و اطاعت و حُسن ومدح و پاداش خبري نبود; و همين طور اگر دنيا نبود, آخرتي هم نبود, مثلاً اگر معصيتي نبود, قهراً سرپيچي ازفرمان مولا مفهوم پيدا نمي كرد. در صورتي كه سرپيچي از فرمان مولا معنا نداشته باشد, اختيار مفهوم نداشت وهمه چيز اجباري مي شد.
و وقتي كه جبر در كار باشد و حتماً خواستهء مولا عملي شود, آن گاه امر و نهي معنا نخواهد داشت .
وقتي امر و نهي نباشد, اطاعت و معصيت معنا نخواهد داشت .
اگر طاعت و عصياني در كار نباشد, ثواب و عذاب و مدح و ذم و انذار و بشارتي نخواهد بود; وقتي اين گونه باشد, دين و شريعت و دعوتي در كار نخواهد بود.
نتيجه اين كه اگر شيطان نبود, قهراً نظام عالم انساني هم نبود; پس خلقت شيطان لازم بود.(2)
بعضي از محققان در پاسخ پرسش فوق چنين گفته اند:
ثانياً, انسان تا در برابر دشمن نيرومندي قرار نگيرد, هرگز نيروها و نبوغ خود را بسيج نمي كند و به كارنمي اندازد. وجود دشمن نيرومند سبب جنبش هر چه بيشتر انسان و در نتيجه ترقي و تكامل مي شود.
پس از نظر سازمان آفرينش وجود شيطان براي افراد با ايمان و آنها كه مي خواهند راه حق را بپويند, زيان بخش نيست , بلكه وسيلهء تكامل آنها است .
يكي از فلاسفهء بزرگ مي گويد: .(3)
(پـاورقي 1.ر.ك : سيد محمد حسين طباطبائي , الميزان , ج 8 ص 49
(پـاورقي 2.برداشت از گفتار علامه طباطبايي ره : الميزان , ج 8 صفحه 49ـ 50
(پـاورقي 3.تفسير نمونه , ج 1 ص 193و 194
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.